

این نرم افزار یک نرم افزار بسیار جالب می باشد که برای کسانی که مایل به اخذ گواهینامه رانندگی می باشند می تواند بسیار مفید باشد.از مزیت های این نرم افزار می توان به فارسی بودن آن .امکان تست گرفتن در زمان مشخص و مهمتر از آن سازگاری با 90% گوشی های موبایل اشاره نمود.برای دانلود می توانید به ادامه مطلب مراجعه کنید...
عکس هایی از موتور کوپر | عکس موتور سیکلت | very_cool_chopper_concepts
عکس موتور
موتور کوپر
عکس از موتور کوپر
عکس های بسیار زیبا از موتور کوپر
chopper
عکس زیباترین موتورهای دنیا
موتور های تک نفره
موتور بسیار زیبا
سریعترین موتور جهان
موتور پر سرعت
موتور قوی و پر قدرت
موتور سیکلت جدید
گرانترین موتورها
موتور های گران قیمت
زیباترین موتور سیکلت های دنیا
موتور اسپورت
موتور خوابیده
خوش دست ترین موتور
موتور کوپر
طرح جدید موتور
موتور ۲۰۱۱
عکس موتور های جدید ۲۰۱۱
وسایل نقلیه عمومی سازگار با محیط زیست
عکس اتوبوس زرد رنگ خارجی
عکس اتوبوس
اتوبوس با سقف گل کاری شده
اتوبوس سبز
اتوبوس مناسب برای محیط زیست
مجید فرجی خبرنگار جوان کرجی که همراه با روحالله داداشی در صحنه قتل او حضور داشت در مورد این اتفاقمیگوید
مجید فرجی خبرنگار جوان کرجی که همراه با روحالله داداشی در صحنه قتل او حضور داشت در مورد این اتفاق گفت: «حدود ساعت 12:05 شب بود که روحالله با آزرای مشکیاش امد در خانه ما در خیابان مالک اشتر تا با هم برویم بیرون. با هم رفتیم از یک سوپر مارکت خرید کردیم و آمدیم توی ماشین نشستیم. کمی که جلوتر رفتیم یک پراید مشکی با بوقهای وحشتناک (که هنوز صدای آن در گوشم است) پشت ما قرار گرفت و مدام شروع کرد به بوق زدن.
مشخص بود دنبال بهانهای برای دعواست چون راحت میتوانست رد شود. روحالله شیشه را پایین کشید تا ببیند طرف چه میگوید که راننده چند فحش بد داد و بعد گفت اگر وجود داری بزن کنار. روحالله دید طرف سرش برای دعوا درد میکند گاز داد که برود اما پراید مشکی دنبالش آمد و سرانجام در خیابان های بعدی جلوی ما پیچید و روحالله که دید طرف دست بردار نیست از ماشین رفت پایین تا ببیند حرف حساب آنها چیست. راننده همین که از ماشین آمد پایین دو تا فحش ناموسی داد و قمه را از غلاف بیرون کشید و تا روح الله به خودش بیاید قمه را محکم زیر حنجره روحالله کشید. شاید شما بگویید چرا روحالله با آن هیکل اسیر این آدم شد که قد بلندی هم نداشت. روحالله اصلا آدم دعوایی نبود. اصلا دنبال شر نمیگشت. فکرش را هم نمیکرد که طرف قمه را بزند اما انگار طرف برای این کار ماهها برنامه ریخته بود چون معطل نکرد و بلافاصله زیر حنجره روحالله کشید.»
خون مثل فواره زد بیرون. روحالله شوکه شده بود که در همان حالت یکی هم توی قلب روحالله زد. آن یکی که کنار راننده نشسته بود آمد طرف من اما چیزی دستش نبود من هم با او گلاویز شدم که راننده را برای کمک خواست.
او ادامه داد: «خون مثل فواره زد بیرون. روحالله شوکه شده بود که در همان حالت یکی هم توی قلب روحالله زد. آن یکی که کنار راننده نشسته بود آمد طرف من اما چیزی دستش نبود من هم با او گلاویز شدم که راننده را برای کمک خواست. راننده با قمه آمد سمت من و من رفتم سراغ ماشین تا سوئیچ را بردارم اما سوئیچ نبود. راننده به دوستش گفت بیا بریم زدمش...
و بعد با قمه آمد سمت ماشین و نشست توی ماشین و گازش را گرفت و رفت. من دستم به جاییبند نبود و مدام فریاد میزدم کمک. گویا یکی از ساکنان ساختمانهای آن محل در خیابان پونه غربی زنگ زده بود به 110 و گفته بود که تند بیایید که دو تا جوان را اینجا کشتند. ضبط شده صدای او در 110 هست. من رفتم سمت روحالله که دیدم مدام میگوید نامردا زدند تو قلبم.»
تعداد صفحات : 217
تبليغات | X | |
|